گنج حضور اصفهان

دریچه ای رو به هم اکنون

گنج حضور اصفهان

دریچه ای رو به هم اکنون

گنج حضور اصفهان

گنج هایی معنوی از مثنوی

پنجشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ


گنج هایی معنوی از مثنوی

 


زندگی نامه مولانا جلالالدین محمد بلخی:

 

نامش محمد و لقبش جلال الدین است، در زمان خودش با عنوان های مولانا و خداوندگار شناخته میشدو در قرن های بعد با نام مولوی شهرت یافت. در سال 604 هجری قمری در شهر بلخ متولد شد ،پدرش بها الدین بلد بن بلد ، نیز محمد نام داشت ،سلطان العلما خوانده میشد. در سن 18 سالگی در شهر لارنده با گوهر خاتون ، دختر خواجه لاوری سمرقند ازدواج کرد.

 شعر در قالب مثنوی قبل از مولانا با طلوع امثال رودکی ، عنصری، ناصر خسرو، مسعود سعد ، خیام ، انوری ، نظامی ، خاقانی راه درازی را سپرد اما در قرن هفتم در دوران مولانا به کمال خود رسید.

شهرت مولانا:

شهرت بی مانند مولوی...(به ادامه مطلب مراجعه کنید)به عنوان چهره ای درخشان و برجسته در تاریخ علم و ادب جهان بدان سبب است که وی از گذشته از وقوف کامل به علوم و فنون گوناگون عارفی است دل آگاه ، شاعری است درد شناس ، پر شور و بی پروا و اندیشه وری است. پویا که ادمیان را از طریق خوار شمردن تمام پدیده های عینی و ذهنی این جهان و همچون : علوم ظاهری ، لذاذیذ زود گذر جسمانی ، مقامات و تعلقات دنیوی و ... به جست و جوی کمال و آرامش فرا میخواند .

آنچه مولانا موخواهد تجلی خلق و خوی انسانی در وجود آدمیان است که با تزکیه درون و معرفت حق و خدمت به خلق و عشق و محبت و ایثار وشوق به زندگی و ترک صفات نا ستوده به حاصل میآید.

هنر بزرگ او بحث و بررسی های دلنشین و جاودانه ای است که به دنبال داستان ها پیش می آورد و اندیشه های درخشان عرفانی و فلسفی خود را در قالب آنها قرار میدهد.داستان بهانه ای است تا بهتر بتواند در پی حوادثی که در قصه وصف شده مقاصد علی خود را بیان کند.

با این همه مولانا در غروب روز 5 جمادی الآخر سال 672 هجری قمری در سن 68 سالگی دیار فانی را وداع گفت و اکنون مقبره ی این شاعر و عارف بزرگ قرن ششم در قونیه ( ترکیه ی امروزی) واقع است.

مثنوی معنوی مولانا:

مثنوی مشهور به مثنوی معنوی یا مثنوی مولوی نام کتاب شعری است از مولانا جلال الدین شاعر و صوفی ایرانی . این کتاب بیش از 26000 بیت و 6 دفتر تشکیل شده است و یکی از برترین کتاب های ادبیات عرفانی کهن  فارسی و حکمت فارسی پس از اسلام است.

این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده است ، که در واقع همان عنوان کتاب است. اگر چه قبل از مولوی شاعران دیگری مانند سنائی و عطار نیشابوری هم از قالب مثنوی استفاده کرده اند اما مولانا با شیوه ای هنر مندانه مبانی و موضوعات عرفانی خود را به این صورت در آورده است.

در این کتاب 424 داستان پی در پی به شیوه ی تمثیل داستان سختی های انسان در اره رسیدن به معبود را بیان میکند .

هجده بیت نخست دفتر اول مثنوی به نی نامه معروف است و چکیده ای از مفهوم شش دفتر است.

این کتاب به درخواست شاگرد مولوی حسام الدین چلبی تالیف شده است.

این منبع عرفانی برای برخورداری از زنده بودن زندگی این لحظه و برای حس شادی و رسیدن به آرامش طبیعی بدون هیچ هزینه ای و تنها با استفادی از نعمت های خدادادی بسیار مفید است.

 مثنوی و کتب آسمانی:

برخی از ادبیات مثنوی را تالی کتب آسمانی خوانده اند و برخی پار را از این هم فراتر نهاده اند و بر خلاف نص صریح قرآن آن را مصحف ثانی نامیده اند . عبالرحمن جامی ، مثنوی معنوی را قرآن در زبان فارسی نامیده است. بنا بر نظر جلال الدین همایی ، مثنوی اگر اگر از سروده های گاتا ، اوستای زرتشت و داهای هندوان و عهد جدید مسحیان که در دسترسند عمیق تر و پر معنا تر نباشد , قدر مسلم کمتر هم نیست. دلیل این اعتقاد به دو نکته باز میگردد. نکته اول آنکه سرچشمه  فیض و سرمایه ای که سبب تالیف مثنوی گشته همانا وحی الهی است و این در جای جای مثنوی مشهود است.

بنا بر اعتقاد مسلمانان ، وحی و پیامبر مختص نیست و چه بسا به تعبیر قران به زنبور عسل نیز نازل گردیده ، بنابراین اعتقاد است که در مثنوی نیز ریشه ای از وحی دیده میشود.

گیرم این وحی نبی گنجور نیست                                                                       هم کم از وی دل زنبور نیست

چونکه وحی الرب الی النحل آمده است                                                خانه ی وحیش پر از حلوا شده

دلیل دوم آن است که مولانا روحی وحی گیر و وحی شنایس داشته و این روح اثر گذار خود را به شکل چشمگیری در مثنوی به جا گذاشته .

گر نبودی روح های غیب گیر                                             وحی ناوردی ز گردون یک بشیر

شیوه ی عرفان در مثنوی

اگر خواسته شود که در باب تفکرات عرفانی مولوی تحقیق شود، شاید بهترین راه تحلیل کلیات شمس باشد. ولی اگر هدف شناخت برداشتهای او از زندگی و دین باشد، بررسی غزلهایش نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت. به این منظور مثنوی انتخاب بهتری است. هر چند تفکر در مثنوی نیاز مند توانایی ذهنی و عرفانی بالایی است یعنی مثنوی مانند اقیانوسی از عرفان است که اگر فرد نهایت تفکر را در آن به گار گیرد شاید بتواند به اندازه ی یک کوزه از آن برداشت کند.

 مولوی در تدوین این اثر قصد تعلیم و اندرز گویی داشته و راه‌های وصول به خدا و معرفت نفس را می‌آموزد.

بعضی را نظر بر این است که مولوی اساساً در قالب‌های صوفی‌گری امام محمد غزالی نمی‌گنجد. و می‌گویند: مثنوی او گاهی حتی با اصول صوفی‌گری مانند «نفرت از دنیا و عشق به خدا»، «فنای در خود و بقای در خدا» و تخلص به اخلاق الله» نیز در تعارض است. بر عکس مثنوی بیشتر با مسائلی از قبیل «حیات دینی روح» و «اشتیاق روح به اتحاد با حق» درگیر است. اما با دقت در مفاهیم مثنوی معلوم می‌شود که مولوی اندیشه‌ای فراتر از همه چیز داشته و به عبارت دیگر صلح کل بوده است و اگر تفاوت‌هایی میان سلوک وی با اندیشه‌های امثال امام محمد غزالی وجود دارد اما با آن در تعارض نیست.

مثنوی، منتخب بدون نظم و ترتیبی از تمامی اندیشه‌های فلسفی و کلامی جهان اسلامی از آغاز تا قرن هفتم هجری است. مولوی هرچه در هر دستگاه فکری درست یافته است، انتخاب کرده‌است. رشته‌ای که این نکات نامرتبط را به یکدیگر پیوند داده‌است، داستانهای مثنوی است.

 

طبقه‌بندی نوع گفتار مبانی

مطالب مثنوی را از جهت فهم خواننده به سه بخش عام، خاص و اخص تقسیم می‌کنند. بخش عام یا محکمات بخشی از مثنوی است که در آن روی سخن با عامه‌است و هرکس نیز به قدر فهم خود از آن استفاده می‌کند. اکثر حکایات و نصایح و پندهای مثنوی در این بخش قرار دارند.

چونکه بد کردی بترس ایمن نباش


زانکه تخم است و برویاند خداش

بخش دوم مطالب مثنوی بخش خاص یا بخش حدفاصل نامیده می‌شود. مطالب این بخش گویی چنان است که مولوی با یاران دمساز خود در خلوت بیان نموده‌است و خوانندگان از روزنی جسته و گریخته از آن می‌شنوند.


              با لب دمساز خود گر جفتمی


همچو نی من گفتنی‌ها گفتمی

بخش سوم از مطالب مثنوی بخش اخص یا متشابهات است که آن دسته از سخنان بسیار مشکل و مبهم مثنوی است که متشابهات قرآنی را به یاد می‌آورد. برخی از سخنان این بخش از مثنوی قابل تاویلند مانند

حیرت اندر حیرت آمد این قصص


بیهشی خاصگان اندر اخص

که اشاره‌است به داستان بیهوش شدن پیامبر اسلام از هیبت دیدن جبرئیل. لیکن بخشی از اشعار این بخش یا تاویلات گوناگون دارند و یا تاکنون تفسیر نشده‌اند. چرا که با سکوت مولوی نیمه کاره رها شده‌اند.

                                                                                                            گفتگو بسیار شد خامش شدم


مسئله تسلیم کردم تن زدم


تفسیر ها و شرح ها برای مثنوی:

احمد رومی که معاصر سلطان ولد بوده.

جواهر الاسرار و زواهر الانوار تالیف کمال الدین حسین بن حسن خوارزمی.

اسرارالغیوب تالیف خواجه ایوب از صوفیان قرن دوازدهم.

ولی‌محمد اکبرآبادی در سال ۱۱۴۰ هجری قمری.

بحرالعلوم تالیف محمدبن نظام‌الدین.

اسرارسبزواری ملاهادی سبزواری ۱۲۹۰ هجری قمری.

فاتح‌الابیات تالیف اسماعیل انقروی شرحی است به ترکی استانبولی.

المنهج‌القوی یوسف بن احمد مولوی به زبان عربی

محمد کفائی به زبان عربی چاپ بیروت ۱۹۶۵ میلادی.

راینولدنیکلسون به زبان انگلیسی چاپ لیدن ۱۹۳۷ میلادی

کریم زمانی

بدیع الزمان فروزانفر

محمدتقی جعفری

جعفر شهیدی

گنجینه های معنوی مثنوی:

برای بیان گنجینه های معنوی که خواانده های مثنوی میتوانند از آن برداشت کنند ابتدا داستان زیر را بررسی میکنیم:

گدایی متجاوز از سی سال پای دیواری نشسته بود و تکدی گری میکرد. روزی عابری ناشناس از آنجا رد میشد . گدا به عابر ناشناس گفت : پول خردی به من کمک کن، عابر گفت:من چیزی ندارم که به تو بدهم گدا ، اصرار ورزید . عابر گفت : گفتم که چیزی ندارم به تو بدهم ولی آنچه روی آن نشسته ای چیست؟ گدا گفت : این صندوقی است که من تا یاد دارم روی /ان نشسته ام  عابر گفت تا کنون داخلش را نگاه کرده ای ؟ گدا گفت منظورت چیست ؟ برای چه؟ مگر داخلش چیزی است؟

گدا با اصرار زیاد عابر و با زحمت زیاد در صندوق را گشود و با شگفتی تمام و خوشحالی زیاد دید که صندوق پر از طلای ناب است . گدا سال ها روی صندوق پر از طلای ناب نشسته بود ولی دست گدایی به سوی این و آن دراز میکرد.

معنای داستان این است که اگر به صندوق درونمان نه هر صندوق بیرونی نگاه کنیم گنجی پیدا خواهیم کرد که عارفان نامش را "گنج حضور " گذاشته اند. معنای دیگر این داستان این است که تا وقتی گنج حضور را نیافته ایمحتی اگر ثروتمند ترین فرد دنیا هم باشید ؛ برای رهایی از تنهایی ، رفع غصه ها ، ترس ها ، خشم ها و برای رفع حس ناقص بودنمان دست گدایی به سوی این و آن دراز خواهیم کرد.

چه چیزی این گنج حضور که همین لحظه در ماست را پوشانیده ؟ چرا ما آن را نمیبینیم؟

در عنوان این بخش گفتیم گنج های معنوی که خوانندگان از آن بهره مند میشوند ؛ این گنج های معنوی همین گنج حضور است ؛ چگونگی رسیدن به گنج حضور است.

مثنوی معنوی به ما نشان می دهد که چه چیزی این گنج را که در همین لحظه در درون ماست را پوشانیده ؟مثنوی معنوی به ما میگوید که چرا ما گنج درونمان را نمیبینیم ؟ مثوی معنوی را رسید به خدا را به ما نشان می دهد و مشکلات و سختی های درون راه را به ما نشان میدهد.

این گنج های معنوی که مثنوی به ما هدیه میدهد روش رسیدن به گنج حضور است . مثنوی به ما میگوید که چگونه از فکر های بیهوده رها شویم ، چگونه خودمان را از درونمان جدا کنیم و در همین لحظه به گنجی که درونمان است برسیم.

مثنوی معنوی حس شادی این لحظه را به ما هدیه میدهد و به ما باری میدهد که چگونه بدون هیچ هزینه ای از نعمت های خدا در همین لحظه استفاده کنیم . بعضی ها پول را لازمه ی شاد بودن میدانند در صورتی که مولانا خود بدون هیچ هزینه ای نهایت شادی را داشته است .

خواجه حافظ شیرازی، شیخ اجلّ سعدی، نظامی و حتی بسیاری از دانشنمدان بزرگ چون زکریا ، ابن سینا و حتی انیشتین تنها زمانی توانستند به این همه افتخارات و اکتشلفات دست یابند که به حس حضور در این لحظه دست یافتند .

هزاران سیب روی سر هزاران نفر افتاد اما تنها نیوتن زمانی که در زیر درخت حس آرامش این لحظه را تجربه میکرد توانست قانون جاذبه را کشف کند.

مثنوی معنوی گنجینه ای عرفانی است که روش رسیدن به گنج حضور را به انسان هدیه میکند با این همه توضیح، این به اندازه ی قطره ای هم از دریای عرفان مثنوی نمیشود.

 

منابع:

1-   دانشنامه ویکیپدیا

2-   مثنوی معنوی

3-   کتاب گنج حضور نوشته ی پرویز شهبازی

4-   شرح جامع مثنوی نشته ی استاد کریم زمانی

  • مولانا (رومی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی