تفسیر غزل: سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد |
||
1 سـالها دل طـلب از جام جم از ما می کرد و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
2 گـوهری کز صدف کون ومکان بیرون است طـلـب از گمشدگان لب دریا می کرد
3 مشـکل خـویـش بر پیر مغان بردم دوش کــو به تأییـد نظر حل معما میکرد
4 دیـدمـش خرم وخندان قدح باده بدست وندر آن آیینه صد گونه تماشا می کرد
5گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم گفـت آنروز که این گنبد مینا می کرد
6 بـیـدلی در هـمه احوال خدا با او بود او نمـیدیدش و از دور خدایا می کرد
7 ایـنهـمه شـعـبده عقل که میکرد اینجا سـامری پیـش عصا و ید بیضا می کرد
8 گـفت آن یـار کـزو گـشت سردار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
9 فـیـض روح الـقـدس ار باز مددفرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد
10 گـفـتمش سلسله زلف بتان از پی چیست گفت حافظ گله یی از دل شیدا میکرد
معنی لغات (137)
دل: قلب، فؤاد مرکز عواطف و...(در ادامه مطلب بخوانید)