گنج حضور اصفهان

دریچه ای رو به هم اکنون

گنج حضور اصفهان

دریچه ای رو به هم اکنون

گنج حضور اصفهان

فراز هایی از سخنان استاد شهبازی ۶

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۳۰ ب.ظ

یک چند چو یوسف به بن چاه نشستیم

زان سر رَسَن آمد، به سر چاه رسیدیم

ما میتونستیم به چاه ذهن نیفتیم و یا فورا (پس از 9 سال) از آن بیرون بیاییم اما اکثرا در این چاه افتاده ایم.

یوسف رمز زیبایی و خدائیت ماست و یعقوب سنبل خداست و برادران یوسف سنبل تمامی مردم با من ذهنی هستند که از روی حسد می خواهند یوسف را در چاه انداخته و با ذهن هم هویت کنند. از لحظه تولد کودک، تمامی افراد جامعه نظیر پدر، مادر، خواهر، برادر، دوست، معلم و غیره میخواهند او را با مفاهیم و باورهای ذهنی هم هویت کنند مثلا می گویند این باور حقیقت است و به آن بچسب. قرار این بود که یوسف نصفه روزی به بازی رفته و برگردد اما برادرانش او را در چاه ذهن انداخته و مدتها طول کشید تا به خانه بازگردد. این داستان به ما می گوید که نباید حسود باشیم و نباید زندگی جاری در این لحظه را هم هویت کنیم با چیزهایی که بلد هستیم چون ما بلد نیستیم. اگر کسی با من ذهنی تصور می کند کودکی که آتشفشان معناست، نمی داند بلکه او که مسن تر است می داند، غلط می اندیشد. زیرا کودک تازه از پیش خدا آمده و بیشتر از ما میداند. به کودک خود چنان باید احترام بگذارید که انگار رئیس جمهور آمریکا هم اکنون به منزل شما آمده و حتی صدها بار بیش از آن احترام بگذارید. اما متاسفانه اکثر ما با روش غلط می خواهیم باورهای خود را به کودکمان بقبولانیم و او را در چاه ذهن اندازیم.


#پرویز_شهبازی

📢 #برنامه_شماره_595_گنج_حضور


@ganjehozourchannel

  • مولانا (رومی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی