فرازی از سخنان استاد شهبازی 4
خامش کنم از غیرت زیرا ز نبات تو
ابر شکرافشانم جز قند نمیبارم
در آبم و در خاکم در آتش و در بادم
این چار بگرد من اما نه از این چارم
ما از جنسِ هشیاری هستیم. چهار بُعدِی که مولانا، بصورتِ آب، خاک، آتش و باد، بیان میکند، به گِردِ ما میگردند. جسمِ شما گِردِ چه میگردد؟ گِردِ شما که هشیاری هستید، گِردِ شما که نامیرا هستید، میگردد. و ما از این چهار تا نیستیم. اما ما در ذهن فکر میکنیم، هشیاری را نمیشناسیم، فقط فُرم را میشناسیم. برای اینکه هشیاریِ جسمی داریم. بنابراین، من جسم را، هیجان را، باور را، خشم و رنجش را که از جنس فُرم هستند، میشناسم. بعضی از مواقع، مردهگی، زندهگی را هم تشخیص میدهم. گاهی زندهتر هستم و نشاطِ غیر جسمی را در خود حس میکنم. ولو در ذهن، متوجه میشوم که از جنسِ هیچیک از اینها نیستم اما تغذیهشان میکنم. اینها، این چهار بُعد، از من تغذیه میگیرند. اما اگر در ذهن به این ابعاد بچسبم، نمیتوانم آنها را درست تغذیه کنم.
گفته شد: به این ابعاد، انرژیِ مسموم تزریق نکنید. چارهاش این است که از آنها جدا شوید. ولی چون به این چهار بُعد چسبیدهاید، اینکار را نمیکنید. بُعدِ هیجان را در نظر بگیرید، چقدر ما به رنجشها و کدروتها و دردهایِمان چسبیدهایم؟ چقدر به باورهایِمان چسبیدهایم؟ بنابراین، جامد شده و نمیرقصیم. ما موقعی میرقصیم که فُرمها اطراف ما برقصند. هر موقع وضعیتها بوجود بیایند و چیزی کم و زیاد شود، آرامش خود را از دست ندهید، در فضایی که در درون باز کردهاید، در حالِ رقصیدن هستید.
#پرویز_شهبازی
📢 #برنامه_شماره_490_گنج_حضور
- ۹۴/۱۲/۱۱